گفتار انسان ساز در جامعه ناشنوايان نابينا
به نظر مي رسد كه تشخيص صدا بخشي از زندگي روزمره در حال رشد است، زيرا خانواده هاي بيشتري به نرم افزارهايي مانند سيري يا الكسا براي بررسي آب و هوا، روشن كردن استريو يا جستجوي دستور غذا براي شام متكي هستند. اما اگر اين نرم افزار بتواند نقش مهم تري ايفا كند چه؟ Noopur Ranganathan، دانشجوي سال دوم زيست شناسي، از قدرت اين دستياران ديجيتالي براي بهبود زندگي افراد ناشنواي نابينا در نيمه راه در سراسر جهان استفاده مي كند. كار رانگاناتان با بردن كار او از بوستون به چناي، هند، به افرادي كه داراي اختلالات بينايي و شنوايي هستند قدرت ميدهد تا ارتباطات را در دستان خود بگيرند.
رانگاناتان ابتدا در دوران دبيرستان كار خود را با افراد كم بينا آغاز كرد. او مي گويد: «من در يك پروژه تحقيقاتي شركت داشتم كه بر دژنراسيون ماكولا متمركز بود. "به عنوان بخشي از آن پروژه تحقيقاتي، من مجبور شدم به يك مركز مراقبت چشم بصري بروم و با بيماران صحبت كنم. رانگاناتان توضيح مي دهد كه از آن زمان، من با جمعيت كم بينا درگير بوده ام.
رانگاناتان كه يكي از اعضاي فعال باشگاه سخنراني و مناظره او بود، همچنين علاقه مند بود كه چگونه با هم ارتباط برقرار كنيم، چگونه با يكديگر صحبت كنيم و چگونه مي توانيم اين كار را به طور موثرتري انجام دهيم. رانگاناتان در مورد شيفتگي خود به گفتار مي گويد: «يكي از بهترين دوستان من در دبيرستان دچار اختلال گفتاري بود و من هميشه متوجه مشكلاتي بودم كه او با آن روبرو بود. "و پدرش چيزي گفت كه هميشه به من چسبيده بود، اينكه در دنياي واقعي خيلي مهم نيست كه شما چه مي گوييد بلكه چگونه آن را مي گوييد."
هنگامي كه او به MIT آمد، او به دنبال اشتياق خود براي برقراري ارتباط و دسترسي به يكديگر بود، كه باعث شد با مدرسه محلي پركينز براي نابينايان و بعداً با مؤسسه ملي توانمندسازي افراد داراي چند معلوليت (NIEPMD) ارتباط برقرار كند . يك آژانس دولتي هند خدماتي را به افراد چند معلول ارائه مي دهد. رانگاناتان گفت: "در ترم پاييز سال اول تحصيلي ام، با NIEPMD تماس گرفتم و فقط از آنها پرسيدم كه آيا اگر در IAP [دوره فعاليت هاي مستقل] از موسسه بازديد كنم، مشكلي ندارد، فقط ببينم موسسه چگونه كار مي كند و چه خدماتي ارائه مي دهد." مي گويد. "در آن زمان، من نمي دانستم پروژه من چه خواهد بود. من در اين مورد بسيار باز بودم.»
و بنابراين، هنگامي كه او براي اولين بار در اوايل سال 2018 به چناي سفر كرد، اين كار را بدون برنامه شخصي انجام داد. اين يك سفر بود، قبل از هر چيز، براي ساختن زمينه اين جامعه به منظور درك واقعي نيازهاي آنها. سفر به تنهايي، بدون هيچ انگيزه خارجي، اين تجربه نوعي جهش ايماني بود كه منجر به پروژه تغيير دهنده زندگي Ranganathan شد كه تقريباً يك سال بعد اجرا ميكرد. «اين مؤسسه [همانطور كه در نامش پيشنهاد شده است] روي اخبار مد و پوشاك افراد داراي چند معلوليت متمركز بود. بنابراين، برخي از افراد با اختلالات گفتاري و همچنين اختلالات بينايي، و برخي ديگر با اختلالات شناختي بودند،» Ranganathan درباره كار و محيط NIEPMD توضيح مي دهد. چيزي كه واقعاً تجربه او را تغيير داد و در نهايت پروژه او را به جلو برد، ملاقاتي بود كه او با يك بيمار NIEPMD به نام ميراندا داشت، مردي كه هم ناشنوا و هم نابينا بود.
رانگاناتان توضيح مي دهد: "تعامل من با او با هر چيزي كه تا به حال تجربه كرده بودم بسيار متفاوت بود." «معمولاً، هنگام برقراري ارتباط با كسي، هميشه صدا را در نظر مي گيريم. اما از آنجايي كه او هم كر و هم نابينا بود، نميتوانستم با او صحبت كنم و چيزي روي كاغذ برايش بنويسم.» براي برقراري ارتباط، ميراندا يك واحد بريل قابل تجديد داشت كه به يك سند word ساده مرتبط بود. تنها كاري كه بايد انجام مي داديد اين بود كه يك كلمه يا جمله را در سند تايپ كنيد و واحد بريل آنچه را كه نوشته شده بود به خط بريل ترجمه كند. رانگاناتان در حالي كه به اندازه كافي ساده بود و در تبادل پيام مؤثر بود، از كل فرآيند احساس ناراحتي كرد.
او درباره اولين ملاقاتشان مي گويد: «نه صدا بود، نه تماس چشمي. «به نظر مي رسيد كه خيلي... انساني نيست. كاملاً رباتيك به نظر مي رسيد، و به همين دليل بود كه به برنامه هايي مانند سيري يا الكسا فكر كردم. ما مي توانيم در يك دستگاه صحبت كنيم و اين برنامه ها مي توانند صداي ما را دريافت كرده و آنها را به متن ترجمه كنند. اينجاست كه واقعاً كمك هزينه تحصيلي Ranganathan IAP 2019 متولد شد. رعد و برقي زده شده بود و او اين ايده را پيدا كرد كه مي تواند به نحوي با ميراندا و همسالانش ارتباط برقرار كند، كاري كه در نگاه اول غيرممكن و بدون درز به نظر مي رسيد. او مي تواند ارتباط با جامعه ناشنوايان نابينا را به جاي رباتيك يك عمل انساني تبديل كند.
با در نظر گرفتن اين پروژه، من براي كمك هزينه تحصيلي PKG (پريسيلا كينگ گري) از طريق ESG [گروه مطالعات تجربي] درخواست دادم. من نامه تاييديه را از شريك جامعه [NIEPMD] دريافت كردم و در IAP در مقطع دوم بالاخره توانستم اين پروژه را اجرا كنم. اين پروژه شامل پيادهسازي يك نرمافزار شبيه سيري در واحد بريل قابل تجديد بيمار بود، به گونهاي كه ميتوان گفتار را به متن ترجمه كرد و سپس متن را به خط بريل ترجمه كرد. رانگاناتان اين واكنش زنجيرهاي يكپارچه را متصور بود: گفتار به متن، متن به خط بريل، كه سپس ميتوانست توسط بيمار خوانده و درك شود - در اين مورد، ميراندا. نيازي به واسطه براي تايپ جملات، رونويسي گفتار نيست، براي ضبط يادداشت ها از سخنراني هاي ميراندا (او در حال حاضر در حال كار براي گرفتن مدرك دكتراي پزشكي در آموزش ويژه). با نرم افزار رانگاناتان، هركسي مي توانست با او صحبت كند و با كمك واحد بريل قابل تجديد، آنها را درك كند. نتايج فوق العاده بود.
رانگاناتان توضيح مي دهد: "من با همسرش مصاحبه كردم و او فقط گريه كرد." «قبل از اين پروژه، او براي نوشتن ايميل، انجام كارهايش و... همه چيز به او بسيار وابسته بود. و او نيز شغل خود را دارد، بنابراين احساس مي كرد چيزهاي زيادي بر دوش دارد. اما با اين نرم افزار، او اكنون به استقلال رسيده است. او مي تواند ايميل هاي خود را بسازد و اسناد Word را ببيند و در اينترنت جستجو كند و نامه هاي خود را بررسي كند. و از آنجايي كه به ثمر نشستن اين پروژه تأثير قابل توجهي بر زندگي رانگاناتان گذاشته است - رضايت و هيجان از ديدن سالها فداكاري و تلاش سخت كه به شيوه هاي واقعي و ملموس به زندگي در مي آيند - تأثير حتي بيشتر بر جامعه اي كه او دارد گذاشته است. براي حمايت خيلي سخت كار كرد
از آنجايي كه اين پروژه نه تنها در داخل NIEPMD، بلكه در شبكه جهاني پركينز، با كسب تمجيد از سازمانهايي در آلمان و ژاپن در ميان ديگران، همچنان به تأثيرگذاري ادامه ميدهد، Ranganathan مشتاق است كه اين نرمافزار را در مقياسي تبليغات بسيار بزرگتر و با مزاياي بيشتر پيادهسازي كند. گامهاي بعدي سازگاري بيشتر نرمافزار با ترجمه به زبانهاي مادري و همچنين سازگاري برنامه با دستگاههاي قابل حمل مانند تلفنهاي همراه است. در حالي كه ميراندا در حال حاضر تنها بيمار است كه به اين برنامه دسترسي دارد، Ranganathan اميدوار است اين نرم افزار را براي ديگران نيز پياده سازي كند. او مي گويد: «اولين باري كه با اين شخص صحبت كردم، تكان دهنده و تعجب آور بود. "من نتوانستم با او صحبت كنم. من تا حالا به همچين كسي برخورد نكرده بودم. اين چيزي بود كه در ابتدا واقعاً غم انگيز بود، اما اكنون ... او اكنون قدرتمند شده است.
برچسب: ،