پس چرا ما بدهي ملي را پرداخت نمي كنيم؟

اگر تبليغات رسانه اي را باور كنيد، طوفاني در انتظار آمريكا است. دولت ايالات متحده بايد با متعصبان مذهبي نئونازي، تغييرات عظيم آب و هوايي، جنگ مالي، انقراض دسته جمعي گونه ها، تهاجم بيگانگان، فروپاشي تسلط دلار، روسيه و/يا چين، اجرام آسماني نزديك به زمين، همه گيري هاي جديد، نژادپرستي سيستماتيك، مبارزه كند. و ميلياردرهاي شرور، احتمالاً همه در يك زمان.
در حالي كه بيش از يك مورد از آن تهديدها بيش از حد و/يا بعيد است، هيچ كس نمي داند كه آينده چه چيزي به همراه خواهد داشت به جز اينكه مطمئناً در نقطه اي اتفاق بدي رخ خواهد داد. پس چرا سياستگذاران مشتاق پرداخت بدهي ملي نيستند؟ يك بدهي ملي كوچك بهترين پوشش امنيتي است كه آمريكا تا به حال داشته است، و احتمالاً دليلي است كه به سرعت گسترش يافت و در همه جنگهايش، به هر حال جنگهاي مهم، پيروز شد.
پرداخت بدهي ملي حداقل به معناي اجراي مداوم بودجههاي متوازن است، كه با افزايش جمعيت و شكوفايي كشور، بدهي فعلي را سختتر ميكند. به طور تهاجمي تر، اين به معناي مازاد بودجه است همانطور كه دولت ايالات متحده به طور معمول در زمان صلح در طول تاريخ خود و به تازگي در سال 1956 انجام مي داد.
فوري ترين فايده پرداخت بدهي، پايان دادن به بحران هاي تكراري سقف بدهي است. اگر رهبران احتمالي آمريكا واقعاً ميخواهند كشور را براي شرايط ضروري آينده آماده كنند، بايد بر سر ميزان كاهش بدهي بجنگند، نه اينكه چقدر آن را افزايش دهند. كاهش بدهي به دولت «پودر خشك» مالي بيشتري ميدهد تا در مواقع اضطراري آينده از آن استفاده كند، بدون اينكه آمريكاييها را با مالياتهاي بالا و/يا تورم سركوب كند.
مي توانيد بدهي ملي را مانند محدوديت كارت اعتباري خود در نظر بگيريد. هرچه به آن حد نزديكتر باشيد، هر ماه سود بيشتري پرداخت مي كنيد و همچنين به از دست دادن خودرو يا خانه خود در هنگام وقوع يك وضعيت اضطراري نزديكتر مي شويد. عمو سام بهجاي پرداخت موجودي اعتبار خود، محدوديتها را افزايش ميدهد تا بتواند پرداخت را به تعويق بيندازد. با اين حال، در برخي موارد، طلبكاران آن ميگويند «ديگر نه». بعيد است كه در هر روز عادي و معيني اتفاق بيفتد، اما به طور فزاينده اي دقيقاً زماني اتفاق مي افتد كه دولت در طول يك بحران بزرگ به پول بيشتر نياز داشته باشد.علفو
پول براي پرداخت بدهي از كجا مي تواند تامين شود؟ برخي از آنها ميتوانند از مالياتهاي بالاتر، زماني كه اقتصاد بهبود يابد، به دست ميآيند، اما بيشتر آن بايد ناشي از كاهش دولت اداري باشد. منظورم تامين اجتماعي نيست، منظورم همه آن نهادهاي اجرايي سه حرفي است كه مي گيرند و مي گيرند و مي گيرند بدون اينكه ارزش زيادي را پس بدهند. به طور خاص، هر دو DOE، داخلي، كارگر، DEA، و بخش هاي پوسيده CIA، FBI، NSA، و DOJ. برخي از نهادهاي دولتي چهار حرفي نيز ميتوانند از بين بروند يا حذف شوند، از جمله FEMA، ناسا، و USPS، زيرا شركتهاي خصوصي رقابتي در حال حاضر مأموريتهاي خود را كارآمدتر انجام ميدهند. به عبارت ديگر، خدماتي كه در حال حاضر براي ماليات دهندگان هزينه دارد، مي توانند به منابع درآمدي دولت تبديل شوند.
ممكن است برخي فكر كنند كه دولت فدرال براي اصلاح خود خيلي دور شده است، اما اگر رژيم بودجه اي داشته باشد، يك چرخه با فضيلت شكل مي گيرد، تقريباً شبيه آن (از تجربه شخصي مي توانم بگويم) كه يك مرد چاق از كاهش كربوهيدرات لذت مي برد. ماليات و بار نظارتي كمتر باعث نوآوري، افزايش كارايي تخصيص و ايجاد رشد اقتصادي قوي ميشود كه باعث افزايش درآمدهاي مالياتي و در عين حال كاهش برخي هزينهها مانند مزاياي بيكاري و پرداخت سود بدهي ميشود.
جهان مكان خطرناكي باقي خواهد ماند، اما هر چه كشور از محدوديت اعتباري خود دورتر باشد، دولت قادر خواهد بود تا زماني كه مشكلي جدي پيش ميآيد واكنش موثرتري نشان دهد.
برچسب: ،